سفارش تبلیغ
صبا ویژن



گذشته - رواق منظر چشم من آشیانه ی توست






درباره نویسنده
گذشته - رواق منظر چشم من آشیانه ی توست
Ambrosia
من مثل هر روزم با آن نشانی های ساده و با همان امضا،همان نام و با همان رفتار معمولی ؛ مثل همیشه ساکت و آرام... این روزها تنها ، حس میکنم گاهی کمی گنگم گاهی کمی گیجم حس میکنم از روزهای پیش قدری بیشتر این روزها را دوست دارم گاهی از تو چه پنهان با سنگ ها آواز می خوانم و قدر بعضی لحظه ها را خوب می دانم گاهی نگاهم در تمام روز با عابران ناشناس شهر احساس گنگ آشنایی می کند گاهی دل بی دست و پا و سربزیرم را آهنگ یک موسیقی غمگین هوایی می کندحتی اگر می شد بگویم این روزها گاهی خدا را هم یک جور دیگر می پرستم قیصر امین پور
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
مرداد 87


لینک دوستان
مائده
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
گذشته - رواق منظر چشم من آشیانه ی توست

آمار بازدید
بازدید کل :7530
بازدید امروز : 1
 RSS 

   

به نام خدا
یه خاطراتی تو ذهنم هست که تمام تابستون رو برای فراموش کردنشون تلاش کردم و خدا رو شکر خوب موفق بودم. فقط یه چیزایی وجود داره که دیدنشون منو یاد اون روزا می اندازه. یاد پروژه ی ترم چهار، نگاههای ترم چهار، امتحان های ترم چهار، حرف های ترم چهار، هم اتاقی های ترم چهار و دوست ترم چهار!!!از یه طرف دلم نمی خواد از بین ببرمشون و از یه طرف هم طاقت حتی یه نگاه سطحی رو هم بهشون ندارم!لحظه ای که وجودشونو درک می کنم عذاب می کشم.تنها راهی که به ذهنم می رسه اینه که یه چند وقتی نبینمشون...دلم می خواد یه روزی از خواب بیدار شم و ببینم که تمام اون روزها رو فراموش کردم...
به یاد خدا



نویسنده » Ambrosia » ساعت 1:14 صبح روز سه شنبه 87 شهریور 19